18
عکس راه یافته بازدید
  • تاریخ عضویت : 1394/11/05
  • محل سکونت : تبریز
علی شیخ الاسلامی متولد ۱۳۶۳ تبریز است.
doom.forest@hotmail.com
Website: thymournia.com

وی از سال ۲۰۱۵ عضو، داور و نویسنده ی افتخاری دومین مرکز سازماندهی گالری هاوجشنواره های هنری در اروپا ^34^AIF^34^ است.
شرکت در نمایشگاه گروهی فتو فستیوال (۲۰۱۵ـ ایتالیا) و هم چنین کسب مدال طلا برای بهترین پروژه نگهداری، در هفتمین دو سالانه بین ‌المللی عکس تاشکند (۲۰۱۲) در کارنامه ی او دیده می شودو...
داستان بی انتهای مرثیه سرایی
مریم روشن‌فکر، تندیس
نقدی بر مجموعه عکس های علی شیخ الاسلامی با عنوان : مرثیه‌های بی پایان یک زاغ
thymournia.com/forgotten.html

^34^ادبیات یکی از مهم‌ترین راه‌های قدم گذاشتن به عرصه بی پایان فرو رفتن به اعماق روح انسان است و هزارتوی روح انسانی مسیری است دشوار که هر کسی توان برون رفتن از آن را نمی‌یابد.
علی شیخ الاسلامی، هنرمندی است که آزادانه از عکاسی و ادبیات برای بیان استفاده می‌کند. او، هنرمندی تجربه‌گراست اما نه تجربه‌گرا به معنی مصطلح آن در هنر امروز، او هنرمندی است که هر چند در فرم نیز سعی در تجربه کردن روش‌های نوین دارد، اما در محتوی سعی در انتقال تجربه خود از جهان دارد، آن‌گونه که شخصا آن را لمس کرده است.
شیخ الاسلامی در بیانیه نمایشگاهش اشاره می‌کند به واقعیت‌های زندگی، شخصیت‌هایی که شاهد آن‌ها بوده، رخدادهایی که به چشم خود دیده و از پوست و استخوانش تغذیه کرده است، آنچه که جایی در گوشه ذهنش نشسته و پاک نخواهد شد.
و این همان تجربه ای است که پیشتر اشاره شد، او ما را به تجربه شخصی‌اش ارجاع می‎دهد و از ما می‌خواهد در پرسه ‌های او در خاطرات، افکار و تصاویر خیالی ذهنش همراه شویم. در خاطراتی که او آن را به مثابه مرثیه‌ای برای تجربه نرسیدن به آرمان شهری که در جستجوی آن ست، برای ما می‌سراید. به زبان خودش « همچون زاغی شاهد که سال‌های سال زندگی می‌کند.»
عکس‌های شیخ الاسلامی عمیقا با ادبیات درهم آمیخته است. او خود را بیشتر شاعر می‌داند، و برای عکس‌هایی که می‌گیرد شعری می‌سراید و همچنین برای آن‌ها داستانی دارد، که گاهی در شعرها دیده می‌شوند و گاهی در چینش آثار.
او نمایشگاهش را با تصویر یک ماشین تحریر قدیمی و دستانی در حال نوشتن آغاز می کند، تصویری که به مدد استفاده از نگاتیو و تشدید جلوه‌های تصویری مختص عکاسی آنالوگ، نوستالژیک، قدیمی و متعلق به خاطره‌ای دور به نظر می‌رسد. او با چنین پیش‌درآمدی به روشنی به مخاطب اعلام می‌دارد که به دفتر خاطرات، نویسندهعکاس پا گذاشته است. تک تک عکس‌های نصب شده بر دیوار که به صورت مجموعه و در کنار هم قرار گرفته‌اند، در کنار نوشته ای که زیر آن با پونز به دیوار نصب شده است، بر این حس صحه می‌گذارند.
در مجموعه زاغ، که داستان زاغی را روایت می‌کند، او راوی و شخصیت اول این داستان را به ما معرفی می‌کند، زاغی تنها که در جستجوست، می‌گردد، دوستی می‌یابد، باز تنها می‌شود و سرانجام در بستری از آسمان خونین فرو می‌افتد. اما داستانش همچنان ادامه دارد. او در انتهای متنی که بر نمایشگاهش نوشته می‌گوید: « خاطرات می‌مانند، چه بخواهی و چه نخواهی، آن ها را تجربه می‌کنیم، زندگی می‌کنیم و با خود خواهیم داشت، چه تلخ و چه شیرین، هماند یک دوست، یا بختکی آواره، جایگاه آن‌ها ابدیست…»
اما خاطرات او روایت مرد تنهایی است داستان پرسه زدن‌های زاغی که در جستجوی آرمان شهری است که به او وعده داده شده. مردی که سختی‌های زیادی را پشت سر گذاشته است.